طهوراطهورا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

طهورا عسل مامان و باباش

نوروز 1392

یا صاحب الزمان( عج) در این فرخنده نوروز خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم . . .     یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد     حلول سال نو و بهار پرطراوت را كه نشانه قدرت لايزال الهي و تجديد حيات طبيعت مي باشد رابه تمامي دوستان مج...
29 اسفند 1391

یک حدیث زیبا و کاربردی (2)

قِيلَ لِلصَّادِقِ ع عَلَى مَا ذَا بَنَيْتَ أَمْرَكَ فَقَالَ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ   1-عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ 2-وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاسْتَحْيَيْتُ 3-وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي فَاطْمَأْنَنْتُ 4-وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِي الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْتُ.     از امام صادق علیه السلام پرسیدند برنامه زندگی خود را بر چه بنا کرديد؟  فرمودند بر چهار اصل: 1. دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی‌دهد، پس تلاش کردم؛ 2. و دانستم که خدا مرا می‌بیند، پس حیا کردم؛ ...
28 اسفند 1391

حس خوب بزرگ شدن

        هر چه فکر میکنم میبینم نه تنها از اینکه طهورا نیمه شب ها بار ها و بارها از شیره جانم تغذیه میکند اذیت نمیشوم ، بلکه خوشحالم از اینکه وجود دخترم بهانه ای شده که من درکی از خلوت شب داشته باشم. چیزی که قبلا درک درستی از نداشتم. انسان اگر خوب گوش کند در آن لحظات صدای بال ملائکه را میشنود. حس وجود خدا در تک تک ثانیه ها ملموس تر است. چه زیباست در آن لحظات ملکوتی نجوایی زیر لب با معبود خود داشته باشی در حالی که یک وجود پاک و معصوم در آغوشت آرامیده است.        احساس سبکی میکنم.حس میکنم روحم لطیف تر شده است. آخر من با دخترم گدشت را تجربه کردم. ایثار را آموختم و حس بزرگ مادری در رگ هایم...
27 اسفند 1391

عکس های آتلیه

   سلام. یه مدت طولانی بود که عکس نگذاشته بودم که امروزدلی از عزا در آوردم و هر چی تو گوشیم مونده بود تکوندم و همه رو با هم قر و قاطی تو یه پست جا دادم. امیدوارم اون ها رو ببینید.   2 هفته پیش با مامان حلما رفتیم آتلیه بهاران و اونجا از طهورا و حلما عکس انداختیم. اصلا قکر نمیکردم عکس گرفتن از دو تا فسقلی انقدر سخت باشه. دیگه آخراش همه مون کلافه شده بودیم مخصوصا بچه ها..... امروز رفتم عکس ها رو گرفتم ولی چون خانم ناصری سرشون شلوغ بود نتونستن فایل عکس ها رو بهم بدن و قرار شد بعدا برام ایمیل کنن. اما من طاقت نیاوردم و خودم نصفه شب از روی عکس ها عکس گرفتم تا زود اون ها رو تو وبلاگ بذارم. اگه کیفیت پایینه به خاطر همین مسئ...
25 اسفند 1391

دختر با سلیقه

شاید اگر بگم دیروز پرواز کردم باور نکنی دخترکم . داشتم بال در می آوردم. خیلی ذوق کردم. منم دلم به همین چیزها خوشه دیگه عزیزم.   دیروز وقتی موز تو خوردی ، پوستشو گرفتی و بدون اینکه کسی بهت چیزی گفته باشه ، رفتی توی آشپزخونه و در کابینت رو باز کردی و اونو داخل سطل زباله انداختی.....   قیافه من جلوی بابایی. (یعنی ماییم دیگه) قیافه بابایی از دست شما.... از دیروز همش تو فکرم ....       خدایا کمک کن که کم نیارم... ...
11 اسفند 1391

یک پاسخ

دوست عزیزی برای پست ولنتاین کامنتی گداشتند که من لازم دیدم پاسخ اشکال های ایشون رو بدم . منتها من پاسخ رو اینجا میذارم تا دوستای دیگه هم اگه نظری دارن بهش اضافه کنن. شرح کامنت معصومه جان: سلام مامان طهورا عسلی. اول یه سوال داشتم اونم اینکه مگه این وبلاگ مال طهورا جونی نیست؟! پس چرا حرفای سیاسی اجتماعی فرهنگیتون رو اینجا میزنین؟!!! خب یه وبلاگ درست کنید مخصوص دلنوشته هاتون! دوم اینکه اینکه میفرمایید ولنتاین یه فرهنگ بیگانست این رو هم بد نیست بدونیم که ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه هم درسته یه روز مقدسه اما برای فرهنگ ما نیست ما ایرانی هستیم و باید از فرهنگ خودمون استفاده بکنیم . در ضمن لازم به ذکره من نه با ولنتاین موافقم نه با ازدو...
3 اسفند 1391
1